استاد علی اکبر کاملیمصاحبه با استاد کاملی- پدر کفش طبی ایران

استاد لطفا در ابتدا خود را معرفی کرده شرح دهید چگونه وارد کار کفش طبی شدید؟

 من در سال 1313 متولد شدم. سه ساله بودم که پدرم در اثر یک سانحه فوت کرد. مادرم برای بزرگ کردن من و خواهرم رنج زیادی متحمل شد. او علاقه داشت من درس بخوانم، مرا به مدرسه فرستاد. در دوران جنگ کاغذ برای نوشتن مشق به سختی پیدا می شد. بچه ها مجبور بودند برای مشق نوشتن هر بار نوشته های قبلی خود را پاک کرده مجدد روی آن مشق بنویسند. یکی از روزها دختر بچه ای که چندین بار روی یک برگ کاغذ مشق نوشته  و پاک کرده بود در اثر سیاه شدن کاغذ نوشته او خوانده نمی شد معلم او را به شدت کتک زد. همین امر باعث شد مدرسه را رها کنم. مادرم نتوانست مرا وادار به مدرسه رفتن کند. من که قبل از جنگ مدتی با مادرم در تهران بودم مجدد در سال 1322 به همراه دایی ام به تهران آمدم و در مغازه دایی ام به کفاشی مشغول شدم.

چون همسر و دایی ام فرزند نداشتند من در واقع فرزند آنها شدم. درست است که من چند سال بیشتر در کنار آنها نبودم و با آمدن مادرم به تهران با او زندگی کردم اما امروز که آنها به رحمت خدا رفته اند همیشه خود را فرزند آنها فرض می کرده و خود را مدیون زحمات و خوبی آنها می دانم. من کارم را از پادویی شروع کردم. به کارم علاقه زیادی داشتم خیلی سریع پیشرفت کردم همیشه سخت ترین کاری که کسی حاضر به انجام آن نبود قبول می کردم. در سال 1326 روزی 8 تومان حقوق می گرفتم و با این حقوق کمک مادر و خواهرم بودم.

در سال 1329 در کارگاهی مشغول به کار شدم که در پیشرفت و آگاهی من بسیار موثر بود. در آن زمان وسیله ارتباط جمعی به وسعت حالا نبود. در این کارگاه پنج نفر با هم کار می کردیم و برای کسب اطلاعات بیشتر هر کدام وظیفه ای به عهده داشتیم اخبار داخلی و خارجی، خواندن کتابهای داستانی و تعریف آن برای هم و روشن کردن موضوعاتی که برای فردی سوال بود. من به کمک یکی از کارگران توانستم حروف الفبا را یاد بگیرم. با خواندن کتاب چهارم ابتدایی که خط درشت و داستانهای کودکانه داشت شروع به خواندن کردم. در خیابان به خواندن تابلوی مغازه ها پرداخته پس از اینها به خواندن کتابهای مختلف پرداختم با اینکه خوب معنی آنها را متوجه نمی شدم ولی بدون خستگی می خواندم تا خواندنم خوب شد. چند سالی از 36 تا 38 مغازه داشتم در این سالها به علت عدم آشنایی از شیوه کاسب کاری با وجود کار شبانه روزی ضرر کردم.

در سال 39 که در هلال احمر کار می کردم تصمیم گرفتم ششک ابتدایی را متفرقه امتحان دهم. نحوه امتحان کتبی و شفاهی بود برای قبول شدن از چهار درس دیکته، انشاء حساب و هندسه بدون اینکه از یکی صفر بگیرم باید 40 نمره می گرفتم. وضع من در دیکته و انشاء خوب بود، کمی حساب بلد بودم اما در هندسه خیلی ناتوان بودم. یادم هست که در امتحان هندسه مساحت ذوزنقه را خواسته بودند و من اصلا شکل ذوزنقه را نمی دانستم. به هر حال با نمره 48 با معدل 12 در امتحان قبول شدم. بعدها در کلاسهای شبانه درس خواندم و متفرقه امتحان دادم تا دیپلم  گرفتم.

 بفرمایید چگونه به کفش طبی جذب شدید؟

اجازه دهید کمی حاشیه پردازی کنم. هلال احمر "شیر و خورشید سابق" پرورشگاه شبانه روزی در آب سردار تهران داشت با انتقال پرورشگاه به خیابان ولی عصر و با داشتن وسعت زیاد فضا اولیای آن تصمیم می گیرند برای پر کردن اوقات بیکاری بچه ها، به کار کشاورزی و دامداری بپردازند. با وجود ساخت ساختمان برای دامداری و اختصاص زمین برای کشاورزی، این برنامه عملی نشد. وزارت آموزش با همکاری کشور فرانسه شروع به تاسیس کارگاههای فنی مانند برق، فلزکاری، مکانیک، تراشکاری و درودگری نمود تا دانش آموزان دوره اول متوسطه در این کارگاهها ضمن فراگیری کار عملی دروس عملی را طی کنند (این آموزشگاه در حال فعلی به کار دانش تبدیل شده است). دانش آموزانی که به عللی توان خواندن دروس علمی را نداشتند جذب کارهای فاقد مدرک می شدند مثل کفاشی و خیاطی و ... . همین علت سبب شد هلال احمر از اتحادیه کفاشان برای را ه اندازی کارگاه کفاشی درخواست کمک کند. اتحادیه برای راه اندازی کارگاه از تعدادی داوطلب امتحان عملی برای مربیگری گرفت. در حرفه کفاشی دو رشته کار جداگانه برای دوختن کفش وجود دارد که با همکاری هم کفش می دوزند. عده ای رویه کفش درست می کنند و عده ای رویه درست شده را به کفش تبدیل می کنند (پستایی ساز و پیشکار گفته می شوند). در امتحان عملی چون من به خوبی قادر به انجام هر دو کار بودم برای تعلیم من انتخاب شدم و از اواسط 1338 به عنوان مربی در هلال احمر مشغول آموزش شدم.

اجازه دهید بیشتر توضیح بدهم. همیشه جنگها از خود معلول بجا می گذارند. جنگ دوم جهانی تعداد زیادی معلول و قطع عضو بجا گذاشت و از طرفی جامعه با معلولیت های دیگری که ناشی از سوانح طبیعی و تصادفات فلج اطفال (خوشبختانه با تزریق واکسن فلج اطفال ریشه کن شده) و بیماری های عروقی و سرطان مواجه است. علم پزشکی و تکنیک هایی به منظور نجات این نوع افراد که قادر به زندگی هستند تحقیقات دامنه داری در زمینه ساخت وسایل کمکی و اعضای مصنوعی و توانبخشی جسمی معلولین به عمل آورده است. اکنون در دنیا چندین دانشگاه معتبر با درجات بالا در این رشته فعالیت دارند. باید یادآور شد که اولین مراکز دست و پا سازی در جهان به خاطر تمرکز معلولین در نیروی نظامی در اختیار دولت و ارتش قرار داشت اما به خاطر معلولیت های افراد دیگر ناشی از حوادث، مراکز متعددی در نقاط مختلف دایر گردید.

قدمت صنعت دست و پا سازی در ایران به بیش از 60 سال می رسد. در نقاط مختلف کشور صنعت کاران با ذوق، با سلیقه شخصی و گاهی به علت داشتن معلول در خانواده به صورت ابتدایی وسیله ای که جنبه جایگزینی عضو را داشت می ساختند، بهترین این افراد در شیراز، تبریز و تهران شخصی به نام استاد غلامحسنیخان در محله عربها بود که با وسایل ابتدایی برای افراد معلول وسایل کمکی و پای مصنوعی می ساخت. در مورد کفش طبی شخصی به نام خاجیک در خیابان سعدی مغازه داشت که کفشهای خوب درست می کرد.

قبل از سال 37 اداره تسلیحات با بهره گیری از این افراد اقدام به تاسیس یک مرکز دست و پا سازی کرد اما به علت نداشتن تخصص نوین موفق به فعالیت نشد. در سال 1340 با توجه به نیاز مبرم جامعه برای ایجاد یک مرکز فنی ارتوپدی مدرن و مجهز به دنبال درخواست دولت ایران کارشناسی از طریق کمیته بهداشت سازمان ملل برای بررسی و راه اندازی مرکز ارتوپدی به ایران آمد. پس از جلسات متعدد با حضور نمایندگان وزارت بهداری و ارتش و هلال احمر، مسئولیت اجرای طرح و ایجاد مرکز به دلیل گستردگی شعبات جمعیت هلال احمر در تمام شهرستانها و امکانات مالی، به عهده این جمعیت قرار گرفت. اولین مرکز با تعداد 15 نفر با تخصصها ی مختلف شروع به کار کرد.

با شروع کار مرکز ارتوپدی فنی رئیس آموزشگاه به همراه مستشار سازمان ملل و چند نفر دیگر به بازدید کارگاه کفاشی که در فاصله کمی از مرکز قرار داشت آمدند. اولین مددجویی که به مرکز آمده بود به علت عدم امکانات کافی مرکز برای دوخت کفش به من ارجاع داده شد.
مددجوی جوانی بود که در اثر سقوط در چاه قطع نخاع شده بود و نیاز به بریس داشت. پس از اندازه گیری در راه برگشت به کارگاه د راین فکر بودم که ایشان حس حرکتی ندارد و برای راحت پوشیدن کفش چه باید کرد. درنتیجه یک کفش ساق بلند با دیواره محکم و دهنه باز مثل مدل کفش بسکتبال با سطح اتکای بیشتر برای حفظ تعادل درست کرده تحویل دادم در واقع این اولین کفش طبی بود که دوختم. امروزه دوخت این نوع کفشها ساده ترین شکل کفش طبی است اما 40 سال پیش در نظر گرفتن تمام نکات لازم قدری دشوار بود.

با وجودی که دو نفراز کارآموزان در ارتوپدی فنی مشغول کار بودند از من خواستند در آن محل کار کنم. پس از اول 1343 به دوخت کفش طبی پرداختم با 21 سال سابقه کار و مهارت در دو رشته کفاشی و حوصله ای که داشتم توانستم در دوخت کفش پای دفورمه و کوتاهی ها ابتکارات جالبی ارائه دهم.

اما باید عرض کنم بعد از 40 سال کار باز باید آموخت چون مشکلات پاهای مختلف هیچکدام مثل هم نیستند.

 

  به نظر شما تفاوت بین یک کفش طبی با کفش معمولی چیست؟

  ببینید کفش وسیله ای است که همه انسانها برای جلوگیری از آسیب پا می پوشند و به رنگ، جنس و مدلهای مختلف و به صورت دست دوز و ماشینی و برای کاربردهای خاص (مانند کفش اسکی، فوتبال و غیره) تولید می شود. در بعضی از کفشهای معمولی با رعایت ساختار پا در کفش با عنوان کفش طبی در فروشگاهها عرضه می شود. برای تهیه کفش طبی لازم است تا فرد به کلینیکهای مخصوصی (ارتوپدی فنی) مراجعه نماید تا با معاینه دقیق پا، قالب گیری و اعمال تغییرات لازم یک جفت کفش طبی دوخته شود. این کار مستلزم صرف زمان و مواد اضافی است که نتیجتا پرهزینه است امروزه به خاطر عدم توان پرداخت هزینه، کفش طبی برای مددجو در بیشتر کلینیکها دوخته نمی شود و برای کاهش هزینه از کفش حاضری استفاده می شود.


گفتگو: محبوبه مهدیخانی